بسمه العزیز
می گذره این روزا..
تموم میشه این شب..
امید دارم..
به دست های تو
به چشمان همیشه نگران تو
جانی برایم نمانده
پ.ن.
خسته تر از آن م که دهی راه نشان م
دستم تو بگیر و به سلامت برسانم..
هو اللطیف
چند سالی ه که هوای بهار خیلی شورانگیز شده برام.. خیلی بیشتر از همیشه.. و امسال.. عجیب لطیف و مست کننده ست این هوا.. و عجیب حس رهایی داره.. خدایا وقتی بهار مادی اینجوری دل انگیز ه، پس بهار جان ها چیه؟..
بزرگی می گفت در قرآن که به سیر آفاق و انفس اشاره شده، سیر آفاق مربوط به بهار و تابستان ه که طبیعت زنده شده، روزهای طولانی هم برای اینه که فرصت سیر آفاق داشته باشیم. و سیر انفس هم برای شب های طولانی و پر رمز و راز زمستون ه.
خدا رو شکر آزمایشگاه ما در قسمتی از دانشگاه قرار داره که این روزها هوای بهاری خوبی داره و مدام از صبح تا عصر صدای پرنده ها و نسیم خنک بهاری سرشارت می کنه.. دل ت میخواد تا همیشه این هوا رو نفس بکشی و ازش لذت ببری..
پ.ن.1. خلاصه با این هوا "ما را هوای از خود رهیدن است.."
پ.ن.2. این هوا به طرز عجیبی دوباره نوشتن رو هم در من زنده کرده.. ;)
هو الغفور الرحیم
الشهر شهری و العبد عبدی و رحمة رحمتی، فمن دعانی فی هذا الشهر أجبته، و من سألنی أعطیته، و من أستهدانی هدیته، و جعلت هذا الشهر حبلاً بینی و بین عبادی، فمن اعتصم به وصل الیّ.
دل دیوانه را دیوانه تر کن..