همه عمر برندارم سر از این خمار مستی

  • ۰
  • ۰

از دیار حبیب..

بسم الله

 

از سفر که برمیگردی

آفتاب را با خود به خانه می آوری

نور و رنگ می پاشی 

و همه چیز را غرق شور و شعف می کنی..

  • زینب
  • ۰
  • ۰

بسم الله

این روزها، به صورت بسیار مزخرفی!، بی حالم.. مخصوصا شب ها.. 

از حال وهوای این روزها که گذشتم، راهکارم را اینجا می گذارم برای دفعات بعدی که ان شاءالله در کار نباشد.. 

   

  • زینب
  • ۰
  • ۰

دل دیوانه..

بسم الله

 

"کوله‌باری‌ست پُر از هیچ که بر شانه‌ی ماست

گِله از دستِ کسی نیست،

مُقصر دلِ دیوانه‌ی ماست.."


- قیصر امین‌پور -

  • زینب
  • ۰
  • ۰

پناه

بسم الله

 

پناه می برم به تو،

به چشم های روشن ت..

  • زینب
  • ۰
  • ۰

...

بسم الله
 
دوس دارم یه جا.. مثلا توی یه کافه..با یه قهوه..  بشینم روبروت و زل بزنم توی چشمهات و فکرم بره به تمام این سال ها که گذشت.. که چطور گذشت.. که من چه شدم و چه چیزهایی رو باختم.. قهوه سرد بشه و من همچنان زل زده باشم به تو.. و به سال هایی که رفته اند.. کاش امیدی توی دل آدم جرقه بزنه که "روزها بهتر میشه".. "این روزها سکویی میشه برای پرش ت نه مانع بزرگی برای رفتن ت".. اما من آنقدر خسته م و ناتوان که .. که دلم میخواهد سال ها بخوابم و وقتی بیدار می شوم زمان به جلو نرفته باشد.. زمان بایستد تا من درست شوم.. تا درست م کنند.. و قدم در راه بگذارم.. 
 
نوشته شده در: جمعه 29 دی 96
  • زینب
  • ۰
  • ۰

مرد!

هوالحکیم

 

در این دنیای ظلمانی و پر از دروغ

چقدر تو در ما حس شرف و غرور و افتخار را زنده می کنی مرد!  

  • زینب
  • ۰
  • ۰

هو اللطیف

 

دستم نمی رسد

که مداوا کنم تو را..

ای دل!

بیا سوار کشتی آل عبا شویم..

 

ارکبوا فلک الحسین ایها الغرقی.. 

    

  • زینب
  • ۰
  • ۰

دل آرام

هواللطیف

 

با دل آرامم مرا

آرامِ جانی دلکش ست..

    

  • زینب
  • ۱
  • ۰

مأوا

هوالقادر

 

درمانده ام و

جز تو مرا مأوا نیست..

    

    

  • زینب
  • ۰
  • ۰

دخیل

هو العلیم

 

به راستی!

تو کیستی که اینچنین

مرا به باد داده ای و همچنان

به گیسوان پر ز پیچ و تاب تو

دخیل بسته ام؟..

       

  • زینب